(نخست باید روشن کنم که هدف این متن کوتاه شرح اندیشه و آرای جرج سیمل نیست بلکه تاکیدی است بر اهمیت توجه هر چه بیشتربه شرح هایی که دکتر تنهایی بر اندیشه بزرگان جامعه شناسی نوشته اند. شرح های وی بر آرای اندیشمندان جامعه شناسی، ضرورت باز اندیشی و اصلاح برخی سوءتفاهمات و سوءبرداشت ها و اظهارات غلط در متون و کلاس های دانشگاهی را نمایان می سازد.)
در اغلب متونی که در باره اندیشه گئورگ زیمل یا جرج سیمل(۱۹۱۸-۱۸۵۱) ترجمه و منتشر شده است موضوع گروه و کمیت اعضای گروه و نقش عنصر سوم در گروه مورد توجه بوده است. آنچه در بسیاری از این متون به چشم می خورد و گاهی در کلاسهای دانشگاهی مطرح می شود، استنباط خردگرایانه از مفهوم عناصر گروه و عنصر سوم در اندیشه سیمل است. البته این سوء دریافت بی ارتباط با بخشی از تبیین و توضیح سیمل نیست.
هر چند در چارچوب جامعه شناسی صوری سیمل، مجموعه ای از پدیده های انسانی و اجتماعی بظاهر منفک و متفاوت، با ارجاع به یک مفهوم صوری واحد، تبیین و تفسیر می شود و همچنین بر اساس بینش دیالکتیکی وی، بر روابط متقابل بین فرد و جامعه، تعامل بین شکل و محتوا تاکید می گردد، ولی گاهی مثال های سنخ شناسانه سیمل در مورد فرماندهی و فرمانبری،و یا مثال ورود کودک به خانواده و ورود عضو سوم به گروه، غریبه، ولخرج، دلال، ماجراجو، خائن و فقیر و …. بیشتر بخوانید ←
تازهترین دیدگاهها